خاطره از زبان خانم محدثه علیرضایی:

مطهره یه متن برای نشریه نوشته بود و داد به من
من اون موقع سردبیر بودم. وقتی متنو خوندم همه چی عالی بود، محتوا عالی، قلم عالی و. اما چنتا ایراد نگارشی کوچیک داشت از نظرم
باهاش که مطرح کردم قبول نکرد و گفت تو حق نداری به متن من دست بزنی و. 
خلاصه اون متنو بدون تغییر زدیم تو نشریه
برای شماره بعدی نشریه بهش گفتم: مطهره بریم از فرمانده بپرسیم که کار درست چیه و اما سردبیر میتونه متن نویسنده و تغییر بده یا نه؟ 
قبول کرد و رفتیم با فرمانده مطرح کردیم. فرمانده گفت بهتره متن ها قبل از انتشار توسط یک نفر دیگه ام ویراستاری بشه


گفت :چون فرمانده گفتن قبوله (به قول خودش رواله) 

از اون به بعد متنهاشو میداد که ویراستاری کنیم حتی بعد چند مدت میگفت به این نتیجه رسیده که چه قدر خوبه متناشو بده آدمای مختلف تا از زاویه های مختلف نگاه کنن و نظر بدن و اینکارو می‌کرد 


مطهره هم بشششششدت  تشکیلاتی بود هم  نقدپذیر


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دلیل أدوات السیارات الرئیسیة Tracy دانلود فیلم و سریال سایت مداحی Jeremy سایت علوم تربیتی all in two