خانم محدثه علیرضایی از دوستان صمیمی شهیده مطهره نقل می کنند:

که یک خاطره از مطهره دارم که ازم قول گرفته بود تا زندست به کسی نگم
سال 97 اردو راهیان نور.
یکی از استراحتگاه ها بشششششدت کثیف بود.
دستشویش ها واقعا کثیف بود. مطهره گفت بیا بریم تمیزشون کنیم. اینجوری نمیشه. ابرو بسیج میره
رفتیم اونجا. یهو رفت داخل و در رو بست.
گفتم مطهره درو باز کن.

گفت نه میخوام خودم تمیز کنم.
گفت محدثه هر ازگاهی اینجور کارا برای کنترل نفس لازمه. از غرور و تکبر زیادی جلو گیری میکنه.
نذاشت من کاری بکنم. 

همه ی لباساش نجس شده بود و مجبور شد بشورشون.
حتی یادمه انداختشون یه جای خیلی دور و یه گوشه. گفت مبادا کسی متوجه بشه من بخاطر تمیز کردن سرویس‌ها لباسام کثیف شده و ازم تشکرکنه

میگفت میخوام به خودم ثابت کنم کارم برای خود خدا بوده. نه تقدیر بقیه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود کتاب دوربین های دیجیتال Conradzghol Daily سه سوته خرید کن تحویل بگیر کلید پریز لوکس خارجی برایتون | کلید برق | پریز برق فروشگاه اینترنتی بازار رویا بیست و یکیا کاکتوس یک من سخت گیر